نابغه ها
به نوشتة مارلین آدامسون آیا مایل نیستید برای یک بار هم که شده کسی شواهد و مدارکی دال بر وجود خداوند به شما نشان دهد؟ بدون اینکه دستان خود را پیچ و تاب داده و یا اظهاراتی از این قبیل را بیان کند که: «تو لاجرم مجبور هستی باور کنی.» این مقاله تلاشی صادقانه است تا از طریق ارائه دلایلی چند، وجود خدا را ثابت نماید. ابتدا این را در نظر داشته باشید که اگر کسی حتی امکان وجود خدا را نیز نپذیرد و با این موضوع مخالفت کند، در این صورت هر دلیلی که ارائه شود، آن را توجیه کرده و با تعبیر و توضیحی آن را مردود خواهد شمرد. درست شبیه این میماند که کسی کلاً نپذیرد که انسان توانسته است بر روی کرة ماه قدم بگذارد، در این صورت هیچ فرقی نمیکند که دربارة این موضوع چه مقدار اطلاعات به او داده شود، طرز فکر او تغییر نخواهد کرد. اگر به این شخص عکسهای مستندی از فضانوردان نشان داده شود که در حال راه رفتن بر روی کرة ماه هستند، و یا مصاحبههایی را که با فضانوردان شده است به او نشان دهند و یا حتی سنگهایی را که از سطح کرة ماه جمعآوری شده ببیند، تمامی این شواهد و مدارک برای چنین شخصی بیارزش خواهد بود. زیرا او قبلاً نتیجهگیری کرده است که انسان قادر نیست به کرة ماه برود. وقتی که صحبت از امکان وجود خداوند پیش میآید، کتاب مقدس میفرماید: «چونکه آنچه از خدا میتوان شناخت، در ایشان ظاهر است زیرا خدا آن را بر ایشان ظاهر کرده است. زیرا که چیزهای نادیدة او یعنی قوت سرمدی و الوهیتش از حین آفرینش عالم به وسیلة کارهای او فهمیده و دیده میشود تا ایشان را عذری نباشد. زیرا هر چند خدا را شناختند، ولی او را چون خدا تمجید و شکر نکردند بلکه در خیالات خود باطل گردیده، دل بیفهم ایشان تاریک گشت.» (رومیان 1 : 19 - 21) از طرف دیگر کتاب مقدس دربارة کسانی که مایلند بدانند که آیا خدا واقعاً وجود دارد، میفرماید: «و مرا خواهید طلبید و چون مرا به تمامی دل خود جستجو نمایید، مرا خواهید یافت. و خداوند میگوید که مرا خواهید یافت و اسیران شما را باز خواهم آورد.» (ارمیا 29 : 13 - 14) قبل از اینکه به حقایقی که وجود خدا را در بر دارد نگاه کنید، از خود بپرسید: اگر خدا وجود دارد، آیا من میخواهم او را بشناسم؟ اگر اینچنین است، در اینجا دلایلی را مطالعه خواهید کرد که میتوانید دربارة آنها تفکر و تعمق کنید ... نمونههای بیشماری را میتوان ارائه نمود که نشاندهندة طراحی خداوند است. شاید بتوان گفت که مثالهایی از این قبیل بیانتها است. در اینجا تعداد معدودی از این نمونهها را مشاهده خواهید کرد: کرة زمین . . . اندازة آن کاملاً صحیح است. اندازة کرة زمین و هماهنگی و تناسب آن با نیروی جاذبة زمین باعث میشود که لایة نازکی که حاوی گازهای نیتروژن و اکسیژن است در فاصلة تقریباً 50 مایلی سطح کرة زمین قرار گیرد. اگر اندازة کرة زمین همانند سیارة عطارد کوچکتر بود، وجود جو یا اتمسفر در پیرامون کرة زمین غیرممکن میشد. و اگر اندازة کرة زمین همانند سیارة مشتری بزرگتر بود، در این صورت اتمسفر تنها حاوی هیدروژن آزاد میبود. (برگرفته از مقالهای به قلم آر. ایی. دی. کلارک، مجلة آفرینش، انتشارات تیندل، لندن، 1946، صفحة 20) کرة زمین تنها سیارة شناختهشدهای است که مجهز به جو یا اتمسفری است که حاوی ترکیب مناسبی از گازها میباشد و قادر است حیات گیاهان، جانوران و انسان را حفظ کند. کرة زمین در فاصلة مناسبی از خورشید قرار گرفته است. نوسانات دمای هوا را که با آن مواجه هستیم و چیزی در حدود 30- درجه تا 120+ درجه است، در نظر بگیرید. اگر کرة زمین از خورشید دورتر بود همة ما یخ میزدیم. از طرفی اگر نزدیکتر به خورشید بود، همة ما میسوختیم. اگر کوچکترین تغییری در موقعیت کرة زمین نسبت به خورشید وجود داشت، زندگی بر روی کرة زمین ناممکن میشد. در حالی که کرة زمین با سرعت 67000 مایل در ساعت به دور خورشید میگردد، در عین حال فاصلة مطلوب خود را نیز از خورشید حفظ میکند . . . کرة زمین دور محور خود نیز میگردد و با این عمل این امکان را به وجود میآورد که تمامی سطح کرة زمین هر روز به طور مناسب گرم و خنک شود. کرة ماه نیز با در نظر گرفتن نیروی جاذبهای که دارد، در اندازة درست و در فاصلة صحیحی از کرة زمین قرار گرفته است. کرة ماه باعث ایجاد جزر و مد و حرکات مهمی در اقیانوسها میشود که در نتیجة این حرکات آب اقیانوسها راکد و ساکن نمیماند و در عین حال از سرازیر شدن آب حجیم اقیانوسها به قارهها نیز جلوگیری میشود. (برگرفته از: شگفتیهای خلقت خداوند، انجمن علوم مودی، شیکاگو، ایلینوی) آب . . . بیرنگ، بیبو و بدون طعم است لیکن هیچ موجود زندهای بدون آن قادر به ادامة حیات نیست. بیشترین قسمت گیاهان، حیوانات و انسانها را آب تشکیل میدهد (تقریباً دو سوم از بدن انسان از آب تشکیل شده است). در اینجا خواهید دید که چرا ویژگیهای آب منحصراً برای حیات جانداران مناسب است: آب دارای نقطة جوش و نقطة انجماد بسیار بالایی است. آب به ما این امکان را میدهد که در محیطی که دمای هوا نوسانات متغیری دارد زندگی کنیم و باعث میشود بدن ما دمای ثابت 37 درجة خود را حفظ کند. آب حلالی جامع میباشد. این خاصیت آب باعث میگردد که هزاران نوع مواد شیمیایی مانند مواد معدنی و مغذی به تمامی قسمتهای مختلف بدن ما برسد و حتی در کوچکترین رگهای خونی ما نیز جریان پیدا کند. آب دارای خاصیت منحصر به فردی است، یعنی تمایل به کشش به سمت بالا را دارد. به خاطر این خاصیت، آب این قابلیت را دارد که در گیاهان، علیرغم وجود نیروی جاذبة زمین به سمت بالا حرکت کند و آب و مواد معدنی مورد نیاز برای حیات گیاهان را حتی در بلندترین درختان نیز فراهم سازد. در زمستان، آب از سطح به سمت پایین یخ میزند و قابلیت آن را دارد تا شناور شود، بنابراین ماهیان میتوانند در فصل زمستان زنده بمانند. نود و هفت درصد از آبهای کرة زمین را اقیانوسها تشکیل میدهند. بر روی کرة ما سیستمی طراحی شده است که نمک را از آب اقیانوسها جدا کرده و آب عاری از نمک را در تمامی نقاط کرة زمین تقسیم میکند. با تبخیر آب اقیانوسها، نمک آن باقی مانده و ابرها تشکیل میشوند. باد قادر است تا به راحتی ابرها را پراکنده ساخته و در نتیجه آب در تمامی نقاط کرة زمین برای مصرف گیاهان، حیوانات و انسان مهیا میشود. این یک سیستم پالایش و تامینکننده آب است که به صورت چرخه عمل کرده و آب لازم برای بقای حیات بر روی کرة زمین را به طور مداوم قابل استفاده میسازد. مغز انسان . . . همزمان و در آن واحد حجم شگفتانگیزی از اطلاعات را دریافت میکند. مغز شما قادر است اطلاعاتی از قبیل رنگها و اشیائی را که میبینید، دمای محیط اطراف، مقدار فشاری که پای شما بر زمین وارد میکند، صداهای پیرامونتان، احساس خشکی دهانتان و حتی نوع جنس صفحة کلید کامپیوترتان را دریافت کند. مغز شما محل تجمع و دریافت تمامی احساسات، افکار و خاطرات شما میباشد. مغز شما در آن واحد مراقب و پیگیر اعمال دیگری است که در بدن شما در حال انجام گرفتن است مانند الگوی تنفسی، حرکات پلک، گرسنگی و حرکات ماهیچههای دستان شما. مغز انسان میتواند در هر ثانیه بیش از یک میلیون پیام را دریافت کند. مغز شما تمامی دادهها را سنجیده و پیامهایی که از اهمیت چندانی برخوردار نیستند را تصفیه میکند. در نتیجة عمل غربال اطلاعات و دادهها، برای شما این امکان به وجود میآید که در دنیای خود بتوانید تمرکز کرده و عملکردی موثر داشته باشید. آیا به نظر شما مغزی که دارای چنین قابلیتی است که میتواند در هر ثانیه با بیش از یک میلیون اطلاعات مختلف سر و کار داشته باشد، در حالی که همزمان اهمیت این اطلاعات را نیز سنجیده و به شما این امکان را میدهد تا در ارتباط با معتبرترین اطلاعات موجود عمل کنید، ممکن است بر حسب شانس و اتفاقی به وجود آمده باشد؟ آیا صرفاً علل بیولوژیکی باعث شدهاند تا بافتهای مناسب، جریان خون و یاختههای عصبی شکل بگیرند؟ مغز انسان تنها یک عضو حیرتانگیز نیست که وظایفی بر عهده دارد، بلکه بیش از یک عضو است. مغز انسان دارای هوش و فراست است، مغز قابلیت استدلال، احساس، حرکت و ارتباطسنجی را دارد. چگونه میتوان مغز انسان را توضیح داد؟ اگر قبول نکنیم که خدا وجود دارد، گزینة دیگر این است که باور کنیم هر آنچه پیرامون ما وجود دارد در اثر عوامل طبیعی و کاملاً تصادفی به وجود آمده است. فرض کنیم کسی تاس میریزد. در این صورت ممکن است تاسها طوری بغلتند که شخص بتواند جفت شش بیاورد. اما اگر تاسها کاملاً سفید باشند و هیچ نقطهای بر روی آنها وجود نداشته باشد، آنگاه ممکن نیست با غلتاندن تاسها بر روی آنها نقطه پدید آید. پاستور، قرنها پیش (هنوز هم علم این گفته را تایید میکند) ثابت کرد که ممکن نیست زندگی و حیات از یک منبع غیر جاندار به وجود بیاید. پس حیات انسان، حیوان و گیاه از کجا آمده است؟ توضیحات نارسا و ناکافی که عوامل طبیعی را باعث ایجاد حیات میداند، قادر نیست میزان اطلاعات دقیق موجود در DNA انسان را توضیح دهد. کسی که وجود خدا را حذف میکند، به این نتیجهگیری و توضیح بسنده میکند که هر آنچه پیرامون ما وجود دارد، بدون دلیل، بدون هیچ طراحی و صرفاً از روی بخت و اقبال خوب به وجود آمده است. چنین شخصی میخواهد با دیدی عقلانی و روشنفکرانه، این طراحی پیچیده را به شانس و اقبال نسبت دهد. این سخن به این معنا نیست که اگر تعداد قابل قبولی از مردم بر باور موضوعی اتفاق نظر داشته باشند، پس لزوماً آن موضوع حقیقت دارد. برای مثال علم حقایق جدیدی را در رابطه با جهان هستی و کائنات کشف کرده است که نظریات و نتایج قبلی را مردود میسازد. اما علیرغم پیشرفت علم، هیچ کشف جدیدی نتوانسته است این احتمال قریب به یقین که یک موجود هوشمند در کار خلقت دست داشته است را نقض کند. در حقیقت هر چه علوم مختلف دربارة زندگی انسان و جهان هستی کشفیات بیشتری میکنند، بیش از پیش متوجه پیچیدگی و طراحی دقیق در کار خلقت میشوند. به جای اینکه کشفیات دانشمندان حقیقت وجود خدا را کمرنگ کند، با زیادتر شدن شواهد و مدارک، افکار را به سمت وجود منبعی هوشمند و آگاه هدایت میکند. ولی مدارک عینی و قابل مشاهده، تنها دلایل اثبات وجود خدا نیستند. نکتة بزرگتری نیز وجود دارد. در طول تاریخ، میلیاردها نفر در دنیا در رابطه با موضوع وجود خدا، با اعتقادی راسخ، شهادتهایی قطعی و محکم دادهاند. پایه و مبنای این شهادتها بر اساس رابطة شخصی و معقول آنها با خداوند بوده است. امروزه میلیونها نفر قادرند تا شرحی کامل، همراه با جزئیات را که از تجربیات شخصی خود با خدا داشتهاند بیان کنند. برای مثال آنها میتوانند به موضوعاتی از این قبیل که چگونه پاسخ دعاهای خود را دریافت کردهاند، راههای شگفتانگیزی که خدا نیازهای آنها را برآورده ساخته است و یا طریقهای عجیبی که خداوند آنها را هنگام اخذ تصمیمات مهم راهنمایی نموده است، اشاره کنند. آنها نه تنها میتوانند ایمان خود را برای شما توصیف کنند بلکه قادرند تا از کارهایی که خدا در زندگیشان انجام داده است شرحی کامل و به تفصیل در اختیار شما قرار دهند. بسیاری از مردم اطمینان دارند که خدایی بامحبت وجود دارد که وفاداری خود را به آنها نشان داده است. اگر شما در ارتباط با وجود خدا و عقاید مذهبی شخصی شکاک هستید، آیا قادرید با قاطعیت اعلام کنید که: «کاملاً حق با من است و دیگران دربارة خدا اشتباه میکنند؟» من خود زمانی یک ملحد بودم. مانند اغلب ملحدین، موضوع ایمان مردم به خدا مرا بسیار آزار میداد. نمیدانم چرا ما منکران خدا این همه وقت، توجه و انرژی خود را صرف تکذیب کردن چیزی میکنیم که حتی باور نداریم وجود دارد؟! چه عاملی باعث میشود ما اینگونه رفتار کنیم؟ زمانی که من یک ملحد بودم، غرض و مقصود خود را با کمک و حمایت از مردم فقیر و بیچاره نشان میدادم، میخواستم از خواب و خیال بیدارشان کنم و به آنها کمک کنم تا متوجه شوند که امیدشان کاملاً واهی و بیهوده است. اگر بخواهم صادق باشم باید اعتراف کنم که انگیزة دیگری نیز داشتم. در حالی که ایمانداران را به مبارزه میطلبیدم، کنجکاو بودم ببینم که آیا آنها میتوانند مرا طور دیگری متقاعد بسازند یا خیر. قسمتی از تلاش و کوششم این بود که از موضوع مورد بحث دربارة خدا رهایی یابم. اگر میتوانستم به طور قاطع و نهایی به ایمانداران ثابت کنم که آنها در اشتباه هستند، آن موقع دیگر بحثی در میان نبود و من میتوانستم به راحتی و آزادانه به دنبال زندگی خود بروم. من این را درک نمیکردم که چرا موضوع و بحث خداوند تا این حد بر ذهن من سنگینی کرده و فکرم را مشغول خود ساخته بود. دلیلش این بود که خدا بر این موضوع اصرار میورزید. من به این نتیجه رسیدهام که خدا میخواهد تا ما او را بشناسیم. خداوند ما را با این هدف و مقصود خلق کرده است که او را بشناسیم. خداوند با شواهدی که وجودش را ثابت میکند ما را احاطه کرده و این پرسش را درست روبروی ما قرار داده است که آیا او واقعاً وجود دارد یا خیر. من قادر نبودم از این فکر که ممکن است خدا واقعاً وجود داشته باشد خلاصی و رهایی یابم. در واقع روزی که این واقعیت را تصدیق کردم که خدا وجود دارد، دعای من اینگونه شروع شد: «خیلی خوب، تو برنده شدی . . .» ممکن است دلیل نهفتهای که باعث میشود منکرین خدا هنگام روبرو شدن با ایمانداران تا این حد احساس ناراحتی و پریشانی کنند، این باشد که خداوند فعالانه دارد آنها را تعاقب میکند. من تنها کسی نیستم که چنین تجربهای را داشته است. مالکوم ماگریج که یک مولف سوسیالیست و فلسفی است، میگوید: «من به نوعی این تصور و اندیشه را داشتم که در کنار تحقیق و جستجویی که انجام میدادم کسی در تعقیبم بود.» سی. اس. لوییس میگوید که به خاطر دارد: « ... شبهای متوالی زمانی که حتی برای یک لحظه ذهنم از کار دور میشد، احساس میکردم کسی که به هیچ عنوان مشتاق نبودم ملاقاتش کنم بیامان و پیوسته سعی میکرد به من نزدیک شود. بالاخره تسلیم شدم و پذیرفتم که خدا، خداست و زانو زده دعا کردم. شاید آن شب من در تمام انگلستان محزونترین و بیمیلترین کسی بودم که زندگیاش تغییر کرده بود.» در نتیجة شناخت خدا، لوییس کتابی با عنوان «متعجب از مسرت و شادی» نوشت. من نیز هیچ توقع و انتظاری جز این نداشتم که وجود خدا را آنگونه که مستحق بود تصدیق کنم. با این حال پس از گذشت چندین ماه از محبتی که خدا نسبت به من داشت شگفتزده شدم. چرا عیسی؟ اگر به مذاهب و ادیان بزرگی که در دنیا وجود دارد نگاه کنید در مییابید که بودا، محمد، کنفسیوس و موسی همگی خود را معلمین و یا انبیا معرفی کردهاند. هیچکدام از آنها ادعا نکردند که با خداوند برابرند. حیرتانگیز است، اما عیسی این ادعا را کرد. این موردی است که عیسی را از دیگران متمایز میسازد. عیسی گفت که خداوند وجود دارد و شما دارید به او نگاه میکنید. اگرچه او داشت دربارة پدر آسمانی خود که در بهشت است سخن میگفت، اما این سخن از موضع جدایی و دوری نبود، بلکه از موضع یک اتحاد و همبستگی نزدیک و بینظیر بین تمامی نوع بشر بود. عیسی فرمود هر کس که او را دیده است پدرش را دیده است و هر کس که به او ایمان آورد به پدر ایمان آورده است. عیسی فرمود: «من نور عالم هستم. کسی که مرا متابعت کند، در ظلمت سالک نشود بلکه نور حیات را یابد.» (یوحنا 8 : 12) عیسی ادعا نمود که صفاتی را داراست که صرفاً متعلق به خداست: قادر است گناهان انسان را ببخشد، انسان را از عادت گناه کردن رها سازد، به انسان یک زندگی پر برکت ببخشد و حیات ابدی را در بهشت به انسان بدهد. برخلاف تعلیمدهندگان دیگر که مردم را متوجه سخنان خود میساختند، عیسی مردم را متوجه خود ساخت. عیسی نگفت: «از سخنان من پیروی و اطاعت کنید تا حقیقت را بیابید.» عیسی گفت: «من راه و راستی و حیات هستم. هیچکس نزد پدر جز به وسیلة من نمیآید.» (یوحنا 14 : 6) عیسی چه گواه و دلیلی ارائه نمود تا ثابت کند که او الهی است؟ او کارهایی را انجام داد که دیگران قادر به انجامش نبودند. عیسی معجزه کرد. او بیماران را شفا داد . . . نابینایان، لنگان و ناشنوایان را شفا داد و حتی چند نفر را از مردگان زنده کرد. عیسی بر روی اشیاء بیجان نیز قدرت داشت . . . عیسی برای سیر کردن هزاران نفر، از هیچ غذا به وجود آورد. او بر روی نیروهای طبیعت نیز تسلط داشت و معجزه مینمود . . . عیسی بر روی دریاچه راه رفت و به خاطر دوستانی که در دریاچه داشت به طوفان خشمگین و خروشان دستور داد تا آرام گیرد. همه جا مردم به دنبال عیسی راه میافتادند زیرا که او دائماً نیازهای آنها را برآورده میساخت و معجزه میکرد. عیسی فرمود: «مرا تصدیق کنید که من در پدر هستم و پدر در من است، والا مرا به سبب آن اعمال تصدیق کنید.» (یوحنا 14 : 11) عیسی مسیح نشان داد که خداوند ملایم و مهربان است و به خوبی از خودمحوریهای ما و نقاط ضعف و کاستیهای ما آگاه است. اما علیرغم تمامی اینها او مشتاق است تا با ما رابطه داشته باشد. عیسی این واقعیت را آشکار نمود که اگرچه خداوند به چشم یک گناهکار به ما نگاه میکند که سزاوار مجازات است، لیکن به جهت محبتی که او نسبت به ما دارد نقشة خود را تغییر داد و طرح دیگری برای ما آماده نمود. خداوند خود به شکل انسان در آمد و مجازات گناهان ما را پذیرفت. آیا به نظر شما مضحک است؟ شاید، ولی بسیاری از پدران بامحبت در بخش سرطان بیمارستانهای کودکان حاضرند تا با مسرت تمام جای خود را با فرزندشان عوض کنند، البته اگر این امکان وجود داشت. کتاب مقدس میفرماید دلیل اینکه ما خدا را دوست میداریم آن است که اول او ما را دوست داشته و به ما محبت نموده است. عیسی به جای ما مرد تا ما بخشوده شویم. در بین تمامی ادیان شناخته شده، تنها توسط عیسی مسیح است که شما میتوانید تلاش خدا برای رسیدن و نزدیک شدن به انسان را ببینید. تنها از طریق عیسی مسیح این امکان وجود دارد که با خدا ارتباط برقرار کنیم. عیسی ثابت نمود که قلبی الهی و پر از مهر و محبت دارد، تمامی نیازهای ما را برآورده میسازد و ما را به سوی خود میکشد. به دلیل مرگ و رستاخیز مسیح، او امروز قادر است زندگی جدیدی به ما ببخشد. امروز ما میتوانیم بخشش خدا را دریافت کرده، از جانب او کاملاً پذیرفته شده و محبت خالص و حقیقی او را دریافت کنیم. خداوند میفرماید: «با محبت ازلی تو را دوست داشتم، از این جهت تو را به رحمت جذب نمودم.» (ارمیا 31 : 3) این خداوند است که عمل میکند. آیا خدا وجود دارد؟ اگر مایلید پاسخ این سوال را بدانید، در مورد عیسی مسیح تحقیق کنید. به ما گفته شده است که: «زیرا خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانة خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد.» (یوحنا 3 : 16) اگرچه خداوند میتواند ما را مجبور سازد تا به او ایمان آوریم، اما او این کار را نمیکند. در عوض او به اندازة کافی شواهد و مدارک برای اثبات وجودش در اختیار ما گذاشته است تا با میل خود به دعوت او پاسخ دهیم. برای مثال فاصلة دقیق و حساب شدة کرة زمین از خورشید، خواص شیمیایی منحصر به فرد آب، مغز انسان،DNA ، تعداد بیشمار مردمی که وجود خدا را تصدیق میکنند، نگرانی قلب و فکر ما برای تشخیص اینکه آیا خداوند وجود دارد یا خیر و میل و اشتیاق خداوند برای اینکه ما از طریق عیسی مسیح او را بشناسیم، از آن جملهاند. اگر مایلید دربارة عیسی و دلایلی که باید به او ایمان آورید بیشتر بدانید، لطفاً: ماورای ایمانی کورکورانه را ملاحظه نمایید. این تصمیم خودتان است و هیچ اجباری در کار نیست. اما اگر مایلید تا گناهانتان به وسیلة خداوند بخشیده شود و رابطة خود را با او آغاز کنید میتوانید همین الان این کار را انجام دهید. از خداوند خواهش کنید تا شما را ببخشد و وارد زندگیتان شود. عیسی فرمود: «اینک بر در ایستاده میکوبم؛ اگر کسی آواز مرا بشنود و در را باز کند، به نزد او در خواهم آمد و با وی شام خواهم خورد و او نیز با من.» (مکاشفه 3 : 20) اگر مایلید خدا را به قلب خود دعوت کنید ولی مطمئن نیستید که چگونه درخواست خود را در قالب کلمات بیان کنید، این دعا به شما کمک خواهد کرد: «ای عیسی، از تو ممنونم که به خاطر گناهان من جانت را فدا کردی. تو از زندگی من آگاهی و میدانی که محتاج بخشش تو هستم. از تو خواهش میکنم که هم اکنون گناهان مرا بخشیده و وارد زندگی من شوی. من مایلم تا تو را به واقع بشناسم. هم اینک وارد زندگی من شو. از تو ممنونم که مایل بودی تا با من رابطه داشته باشی. آمین.» خداوند به رابطة خود با شما به عنوان یک رابطة دائمی نگاه میکند. بنا به اظهار تمامی کسانی که به عیسی ایمان دارند، عیسی دربارة ما فرمود: «گوسفندان من آواز مرا میشنوند و من آنها را میشناسم و مرا متابعت میکنند. و من به آنها حیات جاودانی میدهم و تا به ابد هلاک نخواهند شد و هیچکس آنها را از دست من نخواهد گرفت.» (یوحنا 10 : 27 - 28) آیا خدایی هست؟
آیا خدا وجود دارد؟ آیا مدرک و گواهی هست که وجود خدا را ثابت کند؟ مقالة ذیل دلایل صریح و سادهای را ارائه میکند که وجود خدا را باورکردنی میسازد . . .
1. آیا خدا وجود دارد؟ پیچیدگی سیارة ما بر یک طراح اندیشمند دلالت دارد که نه تنها تعمداً عالم هستی را آفریده، بلکه امروز نیز از آن حمایت و نگهداری میکند.
2. آیا خدا وجود دارد؟ پیچیدگی مغز انسان نشان میدهد که هوش و بصیرتی برتر در ورای آن وجود دارد.
3. آیا خدا وجود دارد؟ «شانس» یا «علل طبیعی» تنها توضیحات و تعابیری نارسا هستند.
4. آیا خدا وجود دارد؟ اگر کسی بخواهد دربارة عدم وجود خدا اظهار نظری قطعی کند، باید اشتیاق و باور خیل عظیم و بیشمار کسانی که عقیده دارند خداوند وجود دارد را نادیده گرفته و بیاساس بداند.
5. آیا خدا وجود دارد؟ ما میدانیم که خدا وجود دارد زیرا که او به دنبال ما است. خداوند دائماً خود را به ما مینمایاند و در جستجوی آن است که ما به او روی آوریم.
6. آیا خدا وجود دارد؟ بیشباهت با دیگر مکاشفاتی که از خداوند به عمل آمده است، عیسی مسیح واضحترین و صریحترین تصویری است که نشان میدهد خداوند در پی ما است.
اگر میخواهید رابطة خود را با خدا آغاز کنید، هم اکنون میتوانید این کار را انجام دهید.
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |